دانلود یکجای فایل ها به صورت فشرده (zip):
فرمت: MP3 - تعداد فایل ها: 186
دانلود یکجای دیوان شعر مرحوم استاد شهریار - صوتی (حجم: 157 مگابایت)
عناوین فایل ها:
- 1 دلدارم آمدست که دیدار تازه کن
- 2 وای چه خسته می کند، تنگی این قفس مرا
- 3 جوانی حسرتا، با من وداع جاودانی کرد
- 4 ستایش مر خدا را شاید و شکر و سپاس او را
- 5 گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
- 6 روی در کعبه این کاخ کبود آمده ایم
- 7 دلم جواب بلی می دهد صلای تو را
- 8 ناله زد بوم از خراسانم که گلشن نیز رفت
- 9 ای خدا هر خبری می شنویم، جانگدازست و عذابیست علیم
- 10 فـَرخا چونی و چون می چرخدت ایام عمر
- 11 نگاهی کرده در آفاق و ماهی کرده ام پیدا
- 12 دوستانم ناخلف انگاشتند
- 13 دلها که آرزوی امام رضا کنند
- 14 هرکه نه در سایه ایمان شود
- 15 ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
- 16 کوره ی عشق بیافروز که کانون باشی
- 17 چه جای سر اگر سرور نباشد
- 18 خبر وای به سر وقت من آمد شب دوش
- 19 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
- 20 تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
- 21 آن را که خواندی ای دل غافل حبیب من
- 22 قمار عاشقان بُردی ندارد از نَـداران پرس
- 23 تا باد صبا کوی تو اش دسترس افتاد
- 24 ای فلک خون دل از خوان تو، نان ما را بس
- 25 شب است و چشم من و شمع اشک بارانند
- 26 چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
- 27 الا ای نوگل رعنا که رَشک شاخ شمشادی
- 28 تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
- 28 تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
- 29 باز پیرانه سرم عشق تو در یاد آمد
- 30 آوخ آن وحشی غزال دل شکار از من رمید
- 31 شب است و چشم به راه ستاره ی سحرم
- 32 یارب آن یوسف گمگشده به من باز رسان
- 33 ابدیت که به هر جلوه تجلا می کرد
- 34 ستون عرش خدا قائم از قیام محمد
- 35 نیما! غم دل گو که غریبانه بگرییم
- 36 هنوز هست به گوشم صدای سبحانی
- 37 گذار آرد مه من گاه گاه از اشتباه اینجا
- 38 ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
- 39 در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
- 40 بهار آمد و فرخ فرح، فراز آورد
- 41 بنال ای نی که من غم دارم امشب
- 42 مرا هر گه بهار آید، به خاطر یاد یار آرد
- 43 به دوش ِ دل ز غم عشق بارها دارم
- 44 نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
- 45 ماه من! چهره برافروز که آمد شب عید
- 46 ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی
- 47 سر بر آرید حریفان که سبویی بزنیم
- 48 مرا ندیده برفتی، ندیده ام بگرفتی
- 49 صحنه آفاق چون تو ماه ندارد
- 50 تا نپنداری که من سر پیچم از پیمان پیر
- 51 سری به سینه خود تا صفا توانی یافت
- 52 دامن مکش به ناز، که هجران کشیده ام
- 53 آسمان خود خبر از عالم درویشان است
- 54 تا جلوه کرد طلعت ساقی به جام ما
- 55 سر خوش آنان که سر خیره به خمخانه زدند
- 56 منم که شعر و تغزل پناهگاه من است
- 57 رقیبت گر هنر هم دزدد از من، من نخواهد شد
- 58 بود آیا که در صلح وصفا بگشایند
- 59 همدمان یارب کجا رفتند و یاران را چه شد
- 60 آنان که سرمه از رد ِ پای شما کنند
- 61 علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
- 62 گر گوش مال عشق نبودی به ساز من
- 63 آمد بهار و لاله شد از ژاله پر ز می
- 64 کوی میخانه ما آب و هوایی دارد
- 65 رو به هر قبله که کردم، صنما سوی تو بود
- 66 خیز تا خیمه ی عزلت به خرابات بریم
- 67 هر رایت از تو دیدم، بود از بلندی آیت
- 68 از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل
- 69 چشم و ابروی تو تا تیر و کمانی دارد
- 70 اسم اعظم باز گردد با سلیمان غم مخور
- 71 نه غمی می رود و نی هوسی می آید
- 72 نه از این ورطه نجاتی که کناری گیرند
- 73 تا بود خون جگر خوان جهان این همه نیست
- 74 باغ ها خلوت و خالی است کجایی بلبل
- 75 به تودیع تو جان می خواهد از تن شد جدا حافظ
- 76 رسیدم در تو و دستت ز دامن برنمی دارم
- 77 ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
- 78 محرم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
- 79 سالها دخمه ی خود ظلمت زندان کردم
- 80 ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است
- 81 کس نیست در این گوشه فراموش تر از من
- 82 پرتو ذات ازل را دو جهان ذراتند
- 83 کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
- 84 در بهاران سری از خاک برون آوردن
- 85 الا ای هدهد تخت سلیمان
- 86 مستمندم بسته ی زنجیر و زندان، یا علی
- 87 گران سِـیرش مبین قاصد که بی پایان بود راهش
- 88 ره گشودم در دل از بیگانگی با آشنایی
- 89 عجب پایی گریزان دارد این عمر
- 90 ای تو دیوانی که هر بیتش یکی دنیا غزل
- 91 ندانم این جهان یا آن جهان به
- 92 عمر بگذشت به کوچیدن ایامی چند
- 93 بگشا بر رخ می خواره دَری بهتر از این
- 94 ای گل به شکر آنکه در این بوستان گلی
- 95 شب به هم درشکند زلف چلیـپایی را
- 96 اگر خورشید شد خاموش ماه و اختری هم هست
- 97 شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
- 98 عجین تن نِـیی کز ماء و تینی
- 99 زندگی خسته کند گر همه یکسان گذرد
- 100 در قفسم حوصله سر می رود
- 101 جهان من همه آیینه و عشق است آیینم
- 102 تا در اقلیم ری آوازه در افکنده ورودم
- 103 سِـر سودای تو در هیچ سری نیست که نیست
- 104 هدهد بیا به شهر صبا می فرستمت
- 105 با تو گر عشق ندادند گناه من نیست
- 106 از من چه طالعی است که با این شتاب عمر
- 107 تسلیم شو که حکم قضا می توان شنید
- 108 عاشقی درد است و درمان نیز هم
- 109 آنجا که به شمشیر جفای تو بمیرم
- 110 چه گزارشی است یارب به تغنی نوایی
- 111 نه عقلی و نه ادراکی و من خود خاک و خاشاکی
- 112 آفتاب تو ام از روزن دل می تابد
- 113 پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه ی توست
- 114 از این شیطان که من دیدم ، کسی جان در نخواهد برد
- 115 پیمانه الستم پیموده شور ومستی
- 116 داغ یارانم به جان تازد که یاران را چه شد
- 117 آفرینش کتاب حکمت اوست
- 118 حافظا باز از تو استدعای همت می کنم
- 119 بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد
- 120 تویی که جوهر جانی و جان هر دو جهانی
- 121 گفتی تو هم به مجلس اغیار می روی
- 122 ای هدهد از سریر سلیمان ما بگو
- 123 درس عشقی که شد از عهد دبستان از بر
- 124 گل و شمعم به مزار دل خونین آمد
- 125 دوشم چه خواب خوش که شب غم سر آمدی
- 126 خدا که وعده عمر دوباره داد مرا
- 127 زدی حلقه ام بر در آشنایی
- 128 تنیده دور و بر جان من طناب تنم
- 129 گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم
- 130 سلطان قضا صولتی از سلطنت اوست
- 131 برداشت پرده شمعم و پروانه پر گرفت
- 132 سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند
- 133 چند بیداد کنی دادم کن
- 134 ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو
- 135 شب چراغ خلوت شب زنده دارانم چو شمع
- 136 هاتفم زیر لبی گاه صدا می گوید
- 137 بجهیم از خود و در جبهه بجوییم خدا را
- 138 ای بر سریر ملک ازل تا ابد خدا
- 139 سعدیا! از باب عشقت در گلستان آمدیم
- 140 عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد
- 141 مهرش افزود که از ماه رخش کاسته بود
- 142 ز من بر گشته روی کار جانا
- 143 از متن جمال تو کجا دیده شود سیر
- 144 به صحراهای وحشی می چمد آهو وشی تنها
- 145 زندگانیم و زمین زندان ماست
- 146 سزای همت خود سر نمی نهم به سجود
- 147 ولی که داده خدایش به وصل خویش وسایل
- 148 ارمغان آمد و پیغام وحیدم در داد
- 149 گر دل شکستگان بنوازند نای عمر
- 150 بار بگذارد ولی هرگز نکاهد بار ِ مادر
- 151 کوره هم خاموش و ما سرکوب و سندانی هنوز
- 152 چه دریایی است میلاد عظیم نیمه ی شعبان
- 153 رمضان سایه ی مهر از سر ما می گیرد
- 154 تا جلوه می کنی به چمن، سروی و گلی
- 155 چه بودی ار همه کس درس ِخود، روان بودی
- 156 من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست
- 157 جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
- 158 سیل است و شبانگاه و جهان غرقه در آب است
- 159 به میلیون سالها پرواز نوری آسمان پرّان
- 160 نشان هاست مرد خدا را ولیـِکن
- 161 صحابه بود و سخن از اصول دین و فروع
- 162 ز دانش بود آدمی ناگزیر
- 163 دم به دم زنده از آنیم که دم زنده از اوست
- 164 خدای خویشتن بشناس و بس کن
- 165 شمع و پروانه هم از دفتر عشق
- 166 شاه مرغان به سینه ی جنگل
- 167 مژده ای دل که تو را یار خریدار آمد
- 168 آبی که خاک کشور ما در میان گرفت
- 169 از عقل و قالش در گذر
- 170 بهار آمد، بهار آمد، خوش آمد
- 171 سلام ای سرزمین وحی و الهام
- 172 سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز
- 173 مادر، بهشت من همه آغوش گرم توست
- 174 سه تن گاو، زرد و سفید و سیاه
- 175 همه ی نور انبیاء با اوست
- 176 عشق و تعلیم از نخستین اوستاد
- 177 بیداد رُفت لاله ی بر باد رفته را
- 178 کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
- 179 علی به باغ فدک، بیل زارعان بر دوش
- 180 در قعر هزار ساله غار قرون
- 181 پروانه ای زرین چو شعرای یمانی
- 182 شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود
- 183 باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
- 184 شب ها به کنج خلوتم آواز می دهند
- 185 خزان است و هنگامه ی برگ ریز
- 186 عشق باز آی که جانی به تنم باز آید